جدول جو
جدول جو

معنی بی مطالعه - جستجوی لغت در جدول جو

بی مطالعه(مُ لَ / لِ عَ / عِ)
مرکّب از: بی + مطالعه، بی فکر و تأمل: کاری را بی مطالعه انجام دادن، بی رویه و بی تدبیر انجام دادن آن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی طالع
تصویر بی طالع
بدبخت، بی بهره
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
نکبت. بدبختی. بی نصیبی. بداقبالی. (ناظم الاطباء) :
غصۀ بی طالعی بین کز فلک
درد هست و نیست تسکین ای دریغ.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مرکّب از: بی + طالع، بی نصیب و بی بهره. بدبخت. محروم. (ناظم الاطباء) :
ندید دشمن بی طالعم هر آنچه بخواست
که دوست بر سر لطف آمده ست و دلداری.
سعدی (دیوان چ فروغی ص 752)،
رجوع به طالع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی طالعی
تصویر بی طالعی
تیره بختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طالع
تصویر بی طالع
بی نصیب و بی بهره، بدبخت، محروم
فرهنگ لغت هوشیار
بدبخت، بدشانس، بدطالع، بی اقبال، حرمان زده
متضاد: خوش طالع، اقبالمند، بی بهره، بی نصیب، محروم
متضاد: بهره مند، بهره ور
فرهنگ واژه مترادف متضاد